5ماهگی...
عشق مامانی شما الان 5 ماهو سه روزته و واسه خودت خانومی شدی ماشالا،اومدیو با اومدنت تمام دنیای منو بابایی شدی.....
،دختر قشنگم شما دیگه هرروز فرنی و سوپ میخوری و حالشو میبری
اینم یه نمونه از فرنی خوردن شما ....
همش غلت میزنی از این سر خونه میری تا اون سر خونه اخرم میری یه جا گیر میکنیو جیغت میره هوا،همش هم میگی گی گی. حسابی بلا شدی واسه خودت نفس من. خدارو شکر دل دردات بهتر شده ولی الان دندونت داره یکم اذیتت میکنه اخه دختر قشنگم میخواد دندون در بیاره...
تازگیا هم جیغ زدن یاد گرفتیو حسابی جیغای بنفش میزنیو بعدش خودت به جیغات میخندی،
چقدر زیباست زندگی در کنار تو...
چقدر دلنشین است صدای خنده تو...
چقدر ارامش بخش است نوازش تن تو...
چقدر شیرین است صحبتهای کودکانه و نامفهوم تو..
چقدر دل انگیزو زیباست لبخندهای صبحگاهی تو..
دختر قشنگم خداوند را شاکرم به خاطر وجود زیبای تو....
دخمل قشنگم عاشق این میمونتی اگه این نباشه نمیخوابی خلاصه که خدا خیر این اقا میمونه بده که شمارو یه ذره مشغول میکنه.
مگه نمیبینی دارم بازی میکنم چرا همش مزاحمم میشی
جییگر مامان بعد از کلی سرو کله زدن با اقا میمونه...